هنرهای اسلامی در معماری امام زادگان
بررسی بناهای دوره اسلامی در ایران، حضور بی شمار مقابر مربوط به امام زادگان را اثبات می کند که در جای جای نقاط این مرز و بوم پراکنده اند؛ به طوری که بر اساس آمارهای موجود، در ایران بیش از چهار هزار امام زاده وجود
نویسنده: اسماعیل معروفی اقدم(1)
علی اصغر محمودی نسب(2)
علی اصغر محمودی نسب(2)
چکیده
بررسی بناهای دوره اسلامی در ایران، حضور بی شمار مقابر مربوط به امام زادگان را اثبات می کند که در جای جای نقاط این مرز و بوم پراکنده اند؛ به طوری که بر اساس آمارهای موجود، در ایران بیش از چهار هزار امام زاده وجود دارد. با توجه به آن که کانون اصلی تشیع، ایران است، وجود این همه امام زاده امری مسلم و قابل درک است. امام زاده ها در میان بناهای تاریخی ایران پس از مساجد مقام دوم را دارا هستند و حتی به عقیده برخی از دانشمندان پس از مسجد بیش از هر بنای دیگری مورد توجه عام بوده است. پژوهشی ساده بر معماری و تزئینات مقابر مربوط به امام زادگان اثبات می نماید که در هر دوره از ادوار حکومتی ایران اسلامی، مهم ترین و پرکاربردترین هنرها و اوج تزئینات معماری مربوط به آن دوره، در بنای امام زادگان بکار گرفته می شده است. این نوشتار نیز که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است، نقش و اهمیت هنر کاشیکاری را در معماری مقابر مذهبی مورد مطالعه قرار می دهد.کلیدواژه ها: آرامگاه، امام زاده، معماری، تزئینات، کاشیکاری
مقدمه
بناهای آرامگاهی از گوناگونی ویژه ای برخوردارند و در برابر مسجد که ویژگی های هماهنگ و یکنواختی را با خود به همراه دارند، خودنمایی می کنند. آرامگاه ها در سه گروه امام و امام زادگان، عارفان و مفاخر ملی در حقیقت واسطه هایی هستند که مردم ایران از آنان به عنوان واسطه ارتباط با گذشته و در نهایت به خدا بهره جویی می کنند (غروی، 1376: 10). مقبره یا آرامگاه برای بزرگان در ایران بیشتر از سایر کشورهای اسلامی مورد توجه بوده است؛ زیرا ایرانیان به اولیاء و بزرگان خود بسیار احترام می گذارند و آنها را تقدیس می کردند (حاتم، 1379: 102). شاید بتوان اظهار کرد که حمایت مردم و به طور کلی شیعیان، مخصوصا از مقابر مذهبی، مهم ترین عامل ایجاد تعداد زیادی آرامگاه در ایران اسلامی بوده است. بر اساس آمارهای موجود، در ایران بیش از چهار هزار امام زاده وجود دارد که در استان های مختلف پراکنده اند؛ وجود این تعداد امام زاده در ایران گویای موج گسترده مهاجرت هایی است که در قرون اولیه اسلامی به سوی ایران صورت گرفته است (یوسفی آبکسری، 1379: 187). با توجه به این که کانون اصلی تشیع، ایران است و ارادت خاصی که مذهب تشیع نسبت به امامان و اولیاء دارد و همچنین با توجه به آراء و دیدگاه و اعتقادات آنان در ارتباط با ایجاد بناهای آرامگاهی، حضور این همه بنای امام زاده تا حد زیادی قابل فهم است.اهمیت بناهای آرامگاهی مربوط به امام و امام زادگان (مقابر مذهبی به طور کلی) در میان ایرانیان به حدی است که در هر دوره از ادوار اسلامی ایران، مهم ترین و پرکاربردترین هنرها و اوج تزئینات معماری مربوط به آن دوره، در بنای آنها به کار گرفته می شده است. تزئینات، جزء لاینفک معماری اسلامی است وبخش عمده ای ازمعماری اسلامی به تزئینات اختصاص دارد.تزئینات، عملکرد وسیع و ارزشمندی درراستای اهداف معماری اسلامی وحتی درشکلگیری،دوام وبقای آن دارد(خزائی، 1382: 224). از میان هنرهای تزیینی به کار رفته در بناهای تاریخی ایران، مخصوصا آرامگاه ها، کاشی کاری اهمیت بیشتری دارد تا جایی که میتوان آن را نماد معماری سنتی ایران در دوران اسلامی به شمار آورد. در معماری امام زادگان، کاشی کاری تا آنجا مورد استفاده قرار گرفته که می توان آن را مکمل معماری این بناها دانست.
کاشی کاری در مقابر مذهبی (امام زادگان)
شاخص ترین عنصر تزئینی در معماری اسلامی ایران کاشی است. کاشی کاری یکی از روش های تزئینی در تمامی سرزمین های اسلامی است که همراه با نقاشی دیواری و گچبری رنگ و طرح فراوان را برای مساجد، مقابر، کاخ ها و عمارت های شخصی به ارمغان می آورد. کاشی کاری دوران اسلامی از جمله آثار با ارزش هنری و فرهنگی باقی مانده از دنیای اسلامی است که در نبود اسناد مکتوب مصور، تصویری گویا از چگونگی تحول و توسعه هنرهایی چون نگارگری، خطاطی، کاربرد تزئینات و رنگ ها را ارائه می نماید (پورتر، 1381: 8 - 5). معماری ایرانی همواره توأم با تزئین بوده است؛ این ویژگی قرنها در معماری ایران از دورههای پیش از اسلام دیده میشود و تا دوره قاجار تداوم دارد. در این میان، کاشیکاری با سابقه طولانیاش در سرزمین مان، نقش مهمی را در این زمینه ایفا کرده است.کاشی میتواند سلیقههای حامیان به وجود آورنده و هنر هنرمندان زمانهاش را بازگو کند. حتی میتواند، نشان دهنده کارکرد ساختمانی باشد که دیوارهایش، به این عنصر مزین شده است (کریمی، 1385: 61). این هنر طی ادوار مختلف اسلامی زینت بخش بناها بوده و سیر تحولی و تکاملی خود را پیموده و تا به امروز شاهد استفاده مکرر آن بر بدنه اکثر بناهای مذهبی هستیم.
کاشی کاری را می توان هنری آسمانی نام گذاشت که همواره زینت بخش مکان های مذهبی از جمله معابد، مساجد، مقابر، حسنیه ها و تکایا است. نگاهی گذرا به گذشته کاشی کاری نشان می دهد که این هنر در بدو شروع خود، در دوران قبل از اسلام در جهت تزئین بناهای مذهبی آن ادوار بوده است. تزئینات کاشی بروی ستون های معبد العبید در بین النهرین باقی مانده از نیمه دوم هزاره دوم ق.م، نشانه اولین کاربرد هنر کاشی کاری در معماری است (مختارانی، 1376: 77). در ایران نیز از آجرهای لعاب دار به کار گرفته شده در معبد چغازنبیل را می توان جزء اولین نمونه ها کاشی به کار رفته در بنا به شمار آورد (کیانی، 1390: 120).
همانطور که از نظر گذرانده شد، تلاش اولیه هنرمندان کاشی کار در جهت به کارگیری این هنر در معماری مذهبی بوده، هر چند که کاشی کاری را نباید صرفا هنری قدسی به شمار آورد، چرا که نمونه های آن در بناهای غیر دینی، از جمله در تپه باباجان لرستان مربوط به دوره مادها و در کاخ هخامنشیان در شوش به دست آمده است. در دوره اسلامی، ایرانیان تا پیش از رواج کاشی-کاری، بناهای خود را با نقاشی و رنگ تزئین می کردند. این نقاشی ها از گل و بته، منظره و... تجاوز نمی کرد. نقاشی روی دیوار تا قرن چهارم ه.ق ادامه یافت اما در این اوان رفته رفته کاشی کاری جای آن را گرفت و نقش مهمی در معماری ایران پیدا کرد (ماهر النقش، 1362: 9). طی دوره سلجوقی در بیشتر بناها از آجرکاری با نقش های متنوع بهره می بردند و در اواخر این دوره به دلیل پر هزینه و وقت بر بودن آجرکاری، کاشی کاری کم کم جای آجر را می گیرد و تکامل بسیار می یابد. مطالعه در سفال و کاشی و لعاب دوره سلجوقیان، نمودار ذوق و سلیقه فوق العاده هنرمندان آن عصر در این فن زیبا است.
همزمان با ورود سلجوقیان به ایران و شروع حکمرانی آنان، بناهای آرامگاهی نیز رشد بی سابقه و چشمگیری می یابد؛ شمار مساجد که تا قبل از این، بیشترین حجم معماری را تشکیل می داد، کم شد و تعداد مقابر و مناره های مربوط به آنها رو به افزایش نهاد (فریه، 1374: 86). در این دوره بخش عمده ای از آرامگاه ها برای پادشاهان و حاکمان وقت و همچنین برای مقدسین ساخته می شد، مانند مقابر برجی مراغه (تصویر 1) و آرامگاه های پیر علمدار (417 ه.ق)، چهل دختران (446 ه.ق)، برج مهماندوست (490 ه.ق)، برج طغرل (534 ه.ق). طبق روش اهل سنت، آرامگاه های ائمه اطهار (ع) به ندرت در شمار برج های مقبره ای قرار می-گیرد (هیلن براند، 1383 : 282).
نمونه قدیمی آن در بناهای مذهبی مربوط به کاشی های حرم حضرت معصومه (س) است که مشتمل بر خطوط برجسته به رنگ های مختلف و نقوش دیگر به امضای ابی طاهر و حامل تاریخ 602 ه.ق است. بعد آن از کاشی های محراب حرم حضرت رضا (ع) که اکنون در دارالحفاظ قرار گرفته اند، می توان نام برد که به خط ثلث برجسته نشانگر آیاتی از قرآن و امضای ابی طاهر الحسن ابوزید و بانی آن عبدالعزیز آدم بن ابی النصر قمی است و تاریخ 612 ه.ق را دارد. در سال 659 ه.ق نیز مجموعه ای از کاشی های ظریف و عالی به شکل ستاره و صلیب (چلیپا) برای مرقد امامزاده یحیی در ورامین تهیه شد؛ این کاشی های دارای طرح های پر برگ خلاقانه، بسیار عالی و درخشان هستند.
نقش مهمی که کاشی در دوره ایلخانی ایفا می کرده، مربوط به پوشش محراب ها می شده است به طوری که محراب امامزاده یحیی در ورامین به سال 705 ه.ق، که امضای محمد بن ابی طاهر بر روی آن آمده، با کاشی زرین فام زینت داده شده است. محراب امامزاده علی بن جعفر قم با کاشی (کاشی معرق)، گچبری و نقاشی تزئین شده و تاریخی به سال 734 ه.ق رقم عمل یوسف بن علی بن محمد بن ابی طاهر را دارد (برند، 1383: 156-151) و محراب زرین فام بقعه شیخ عبدالصمد اصفهانی در نطنز که امروزه باید در موزههایی چون موزه برلین و ویکتوریا- آلبرت لندن به سراغشان رفت. نه تنها محراب ، خود ساختمان مقبره نیز طی دوره ایلخانی پوشیده از کاشی متنوع و رنگین می شد؛ کاشی کاری های معرق خوش رنگ امامزاده قاسم عجب شیر (قرن 8 ه.ق) (تصویر 5 و 6) که امروزه تنها سردابه سنگی آن باقی مانده، شکوه کاشی های ایلخانی را در منطقه آذربایجان به نمایش در می آورد(معروفی اقدم و محمودی نسب، 1392: 7). از دیگر بناها با تزئین کاشی معرق مربوط به دوره ایلخانی می توان به امامزاده بابا قاسم در اصفهان اشاره کرد (تصویر 7).
به طور کلی در امام زاده های زیادی از دوره ایلخانی می توان کاشی را به عنوان عنصر مهم و تزئین اصلی بنا به وضوح مشاهده کرد و باید اذعان کرد که طی این دوره ساخت بناهای مذهبی از جمله مساجد و مقابر فزونی می یابد و استفاده از کاشی نیز بروی بناها، چه به عنوان تزئین و چه به عنوان استحکام بنا به بالاترین درجه می رسد و سهم مقابر مذهبی، علی الخصوص آرامگاه های امامان و امامزادگان برای زینت یابی با کاشی کاری های متنوع، در کنار مساجد، در دوره ایلخانی از همه بیشتر بوده است.
در دوره تیموری با رشد پیشرفت در کاشی کاری به شیوه معرق و فراگیر شدن آن، اکثر ساختمان های این دوره چه بناهای مذهبی و چه بناهای غیر مذهبی با این نوع از کاشی پوشش داده شده اند که بهترین نمونه های آن را می توان در گور امیرتیمور، مقبره گوهرشاد هرات و مسجد گوهرشاد مشهد مشاهده نمود. در اواخر این دوره نیز کاشی هفت رنگ کم کم جایگزین کاشی معرق شد. به جرأت می توان گفت که در هیچ دوره ای از ادوار قبل به اندازه دوره تیموری به پیرایش و آرایش بنا چه در نمای داخلی و چه در نمای خارجی پرداخته نشده است. این آرایش و پیرایش از یک طرف در ارتباط با کاخ ها و عمارات تیموری همچون کاخ آق سرای و... بوده و از طرف دیگر در بطن کامل معماری مذهبی، همچون مساجد و آرامگاه ها بوده است.
مهم ترین تزئینات کاشی کاری این دوره مربوط به آستان قدس رضوی بوده است(تصویر)؛ در این دوره در سمت قبله حرم مطهر به سال 821 ه.ق. نخستین مسجد جامع شهر مشهد به نام مسجد گوهر شاد برپا می گردد (تصویر 8)، سپس بنای دارالحفاظ بین حرم و مسجد مذکور، دارالسیاده، بزرگترین رواق اطراف حرم واقع در مغرب دارالحفاظ و سرانجام تحویل خانه یا خزانه در مشرق دارالحفاظ برپا می گردد. در پیرامون مجموعه نیز در زمان شاهرخ، سه مدرسه پریزاد و بالاسر و دودر ساخته می شود و در زمان سلطان حسین بایقراء و به کوشش امیر علی شیرنوایی صحن کهنه و اساس ایوان طلا به وجود می آید (عقابی،1378: 344-343) که اغلب این بناها با کاشی کاری های معرق با انواع نقوش هندسی مختلف و طرح های اسلیمی، شاخ و برگی، گل و... پوشش داده شده بودند. در امام زاده فردوس مشهد از همین دوره که نسب او بنا به اعتقاد مردم به امام موسی بن جعفر(ع) می رسد، کاشی های زرد و آبی زینت بخش گنبد آن شده است (نوغانی، 1366: 193). در بنای امام زاده شاهسواران کاشان با کتیبه هایی به تاریخ 887، 901 و 903 ه.ق کاشی کاری پرکاربردتر شده و کاشی های فیروزه ای رنگ بر گنبد آن و کاشی منقوش ختایی با لعاب فیروزه ای بر روی کف در ورودی شرقی، نقش بسته است (ستوده، 1369: 7). کاشی های مسدس لاجوردی با حاشیه سفید از قرن نهم هجری یعنی دوره تیموری بر بدنه اتاق مرقد امام زاده عبدالله بافق (افشار، 1348: 199) و بر روی جزرهای سر در ورودی و بالای سر در امام زاده علی قزوین نیز که قدیمی ترین تاریخ آن مربوط به دوره تیموری است، تزئینات کاشی با طرح های هندسی انجام گرفته است (ورجاوند، 1349: 147-143) در امام زاده صالح ساری نیز که قدیمی ترین تاریخ موجود در آن به سال 846 و 884 ه.ق است؛در زمان ساخت احتمالا کاشی های زیبایی داشته که امروزه باقی نمانده و از بین رفته است (کیانی: 1384: 85-83).
در دوره صفوی کاشی جای خود را پیدا کرد و به اوج زیبایی و کارکرد خود رسید. در این دوره توفیقاتی که در زمینه کاشی-سازی به دست آمد تا این حد بود که نفوذ دائمی خود را بر تزئین معماری از جهات فنی، غنای مجموعه رنگ ها و گسترش فهرست نگاره ها محفوظ دارد (فریه، 1374: 286) و تا جایی پیش رفت که این هنر به درجه ای از شوکت، عظمت، فلسفه، اصول، خلاقیت، حکمت، ابداع و ارزش های بی پایان نایل آمد (زمرشیدی، 1391: 67). از آنجا که کاشی معرق از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نبود و مخارج زیاد و دقت بیشتری برای آماده شدن آن لازم بود،[هنرمندان عصر صفوی] نقوش معرق را به طرز جالبی بر کاشی های مربع انتقال دادند و به نام کاشی هفت رنگ برای تزئین بناها استفاده کردند (ماهر النقش، 1362: 14). با وجود این کاشی معرق هم در اوایل دوره صفوی و هم در دوره های بعد مورد استفاده قرار می گرفت (تصویر 9) و استفاده از کاشی هفت رنگ از زمان شاه عباس در بناها اعم از مذهبی و غیر مذهبی فزونی یافت.
با توجه به اینکه هنر تزئینی و اصلی معماری صفوی کاشی کاری بوده، امام زادگان این دوره نیز سراسر، چهره کاشی به خود می گیرند؛ تزئینات کتیبه های کاشی در امام زاده ابراهیم اصفهان و در امام زاده احمد اصفهان (اصل بنا مربوط به 563 ه.ق) و همچنین در امام زاده اسماعیل اصفهان در نوع خود بی نظیرند؛ بر روی گنبد امام زاده اسماعیل قم (اصل بنا از دوره ایلخانی) کاشی های فیروزه ای عصر صفوی نقش بسته و مناره های امام زاده اسماعیل ساوه نیز به دست هنرمندان عصر صفویان با کاشی زینت داده شده است (عقابی، 1378: 156-155)، کاشی کاری معرق در کنار کاشی های معقلی و کاشی های هفت رنگ صفوی در هماهنگی بی نظیری با یکدیگر، بنای امامزاده ابو احمد قم را پوشانده اند (فیض،1350: 616) و امام زاده شاهزاده حسین قزوین (قرن 9 ه.ق) همانطور که ذکر شد، اوج هنر کاشیکاری صفوی را به نمایش در آورده است.
با سقوط صفویان و روی کار آمدن زندیان عمارت سازی به ویژه در شیراز از سر گرفته شد و تزئیناتی که در بناهای این دوره به کار می رفت، همان سبک و اصول دوره صفویه، اما با کیفیت نازل تر بود. با روی کار آمدن قاجاریه با وجود آنکه قاجاریه بر خلاف صفویه، حکومتی غیر دینی بود. سیر تکامل فرهنگ تشیع در مردم ایران ادامه یافت و دوره قاجاریه با همه مشکلاتش برای مردم ایران دوره تکامل و بیداری بود (نرگسی، 1385: 58). طی این دوره ارتباطات گسترده با غرب و تلاش کارگزاران دولتی در جهت غربی کردن فرهنگ، هنر و مذهب مردم، ایرانیان متعهد را از توجه به بزرگان دینی خود باز نداشت. به نوشته دیولافوا که در عصر قاجاریه از ایران دیدن کرده است: «علمای روحانی و پیشوایان مذهبی که عموما آنها را مجتهد می گویند همیشه در نزد ایرانیان یک مقام و منزلت بسیار عالی داشته و دارند»(دیولافوا،1390:۵۹). تمامی عوامل طی دوره قاجار دست به دست هم داد تا در این دوره نیز مانند سایر ادوار اسلامی ایران، مردم بیش از پیش به ائمه اطهار متوسل شوند و در سایر نقاط، حتی در روستاها نیز مقابر زیادی مربوط به امام زادگان بنا شود و مورد زیارت عوام قرار گیرد. اهمیت امام زاده ها در این دوره نیز به مانند ادوار پیشین، تزئینات مفصل را موجب شد و کاشی کاری در این دوره نیز نقش اصلی را ایفا کرد.
در این دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه تعدادی بناهای تاریخی با پوشش وسیع کاشی ساختند. از جمله روش های این دوره اجرایی شامل کاشی هفت رنگ زیر لعابی می شد که گاهی با طرح قالبی ترکیب می گردید (پورتر، 1381: 81). هنرمندان دوره قاجار، صاحب سنتی تکامل یافته در صنعت کاشی کاری شده بودند که ضمن اشتغال، اجرای برنامه های ساختمانی حکام توسعه و کاربرد بیشتر یافت (زمرشیدی، 1391: 72). در دوره قاجاریه کاشی سازان با الهام گرفتن از طبیعت، کاشی هایی با گل و برگ و رنگ های متنوع ساختند. در این دوره کاشی کاری به قدر دیگر هنرها پیشرفت نداشت اما در بعضی از نقاط ایران، توسط استادکاران کاشی های خوبی نیز ساخته می شد. از جمله می توان به کاشی کاری صحن اتابکی حرم حضرت معصومه (س) اشاره کرد و باید گفت که کاشی کاری این دوره ظرافت دوره های قبل را ندارد (ماهر النقش، 1362: 16). در این دوره و دوره قبل از آن یعنی دوره زندیه رنگ های جدید به همراه آن طرح های جدید نیز وارد هنر اصیل کاشی کاری ایرانی شد، اما تمام عوامل موجود باعث آن نشد که نقش و نگار کاشی در معماری امام زادگان کمرنگ تر شود.
مقابر مذهبی دوره قاجار نیز همچون موزه ای تنوع کاشی کاری و نقوش آن را به معرض نمایش درمی آورند. در این دوره به مانند دوره صفوی از هر دو نوع کاشی های هفت رنگ و معرق بهره می بردند. در حرم مطهر حضرت معصومه (ع) در ساختمان های شرقی و غربی و صحن جدید آن (صحن اتابکی) (تصویر 12و 13) که مربوط به قاجاریان است و همچنین در بعضی قسمت های دیگر با کاشی هفت رنگ زینت داده شده و تالار ورودی به بقعه شاهزاده حسین قزوین نیز در زمان قاجاریه با تزئینات کاشی کاری اضافه شده است (کیانی، 1384: 178؛ تصویر 14 و 15). در امام زاده ابوالحسن کرج از دوره قاجاری، کاشی های هفت رنگ در ایوان مقابل بقعه به کار گرفته شده است (ورجاوند، 1349: 115-110) و در امام زاده شاهزاده احمد و علی حارث قم کاشی های معرق مربوط به زمان فتحعلی شاه قاجار زینت بخش دیوار های آن بوده است (عقابی، 1378: 154).
نتیجه
شکوه، عظمت و زیبایی معماری اسلامی ایران و حتی معماری قبل از اسلام، بیش از هر چیز به تزیین و آرایش آن بستگی دارد. هنرهای والای اسلامی، چه هنرهای تزئینی و چه هنرهای کاربردی، دارای اهمیت واعتبار ویژه ای است؛ این اهمیت و اعتبار زمانی به اوج خود می رسد که هدف، ساخت یک بنای مذهبی و ارج دادن به آن باشد. در میان تمامی بناهای مذهبی، مقابر و به طور اخص امام زادگان در کنار مساجد، مهم ترین بناهای ایران اسلامی به شمار می آیند. با توجه به این که کانون اصلی تشیع، ایران بوده و از طرف دیگر با توجه به آراء و افکار و اعتقاداتی که مذهب تشیع در ارتباط با امامان و اولیاء و ایجاد بنا بر روی قبور آنها دارند، حضور این همه امام زاده تا حد زیادی قابل توجیه و امری مسلم است. اهمیت و توجه خاص به این دسته از بناها، موجب شده تا در هر دوره از ادوار اسلامی ایران، هنری جهت آرایش آنها مورد استفاده قرار گیرد که در شأن امام زادگان بوده و مهم ترین زینت، آن دوره اسلامی باشد.نگاهی گذرا بر مقابر مذهبی ایران، اثبات می نماید که پرکاربردترین عنصر تزئینی در این بناها کاشی کاری است. کاشیکاری در میان هنرهای تزئینیِ بکار رفته در دوره اسلامی ایران بیشترین دوام و ماندگاری را بر روی بناها داشته و ازجمله آمودهایی است که بیش از سایرین مورد استفاده قرار گرفته است؛ بطوری که آن را می توان نماد معماری سنتی ایران در دوران اسلامی به شمار آورد و همان طور که بررسی شد؛ در معماری مقابر مذهبی ایران اسلامی از دوره سلجوقی تا زمان حاضر، بکارگیری کاشی و زینت و آرایش این دسته از بناها با آن در درجه اول اهمیت قرار داشته است.
پینوشتها:
1- دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس، گرایش دوره اسلامیesmaeel.maroufi@yahoo.com
2- دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس، گرایش دوره اسلامی aliasqarmahmoodi@yahoo.com
الف: کتاب
- اتینگهاوزن، ریچارد.(1365). ایلخانان، ترجمه یعقوب آژند، تهران: انتشارات مولی.
- افشار، ایرج.(1348). یادگارهای یزد، ج 1 و2، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
- برند، باربارا.(1383). هنر اسلامی، ترجه مهناز شایسته فر، تهران: انتشارات موسسه مطالعات هنر اسلامی.
- بهروزی، علینقی.(1349). بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه فارس، شیراز: انتشارات اداره کل فرهنگ فارس.
- پورتر، ونیتیا.(1381).کاشی های اسلامی، ترجمه مهناز شایسته فر، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- حاجی قاسمی، کامبیز.(1389). امامزاده و مقابر، جلد 1، 2 و 3، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
- حاتم، غلامعلی.(1379).معماری اسلامی ایران دردوره سلجوقیان، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
- دیباج، اسماعیل.(1345).آثار باستانی و ابنیه تاریخی آذربایجان، تهران: انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.
- دیولافوا، ژن.(1390). سفرنامه مادام دیولافوا، ترجمه همایون فره وشی، تهران: انتشارات دنیای کتاب.
- رفیعی مهر آبادی، ابوالقاسم.(1352). آثار ملی اصفهان، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
- ستوده، منوچهر.(1369). گزارشی از امامزاده شاهسواران کاشان، تهران: اطلاعات.
- سلطان زاده، حسین.(1374). نائین شهر هزاره های تاریخی، تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی.
- عقابی، محمدمهدی.(1378). دایره المعارف بناهای تاریخی دوره اسلامی (بناهای آرامگاهی)، تهران: انتشارات سوره.
- غروی، مهدی.(1376). آرامگاه در گستره ی فرهنگ ایرانی، تهران: انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- فریه، ر. دبلیو.(1374). هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران: انتشارات نشر پژوهش فرزان روز.
- فیض.(1349 و 1350). گنجینه ی آثار قم، ج 1 و2، بی جا: انتشارات مهر استوار.
- کیانی، محمد یوسف.(1384).تاریخ هنر و معماری ایران در دوره اسلامی، تهران: سمت.
- گدار، آندره.(1367). آثار ایران، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
- ماهر النقش، محمود.(1362).طرح و اجرای نقش در کاشی کاری ایران دوره اسلامی، تهران: انتشارات موزه رضا عباسی.
- مختارانی، پانته آ و سحر مختارانی.(1376).آرایه های معماری ایران، تهران: نشر توکا.
- معروفی اقدم، اسماعیل.(1392). مقابر آذربایجان از صدر اسلام تا دوره قاجار، تهران: انتشارات سمیرا.
- ورجاوند، پرویز.(1349). سرزمین قزوین، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
- ویلبر، دونالد.(1346).معماری ایران در عصر ایلخانان، ترجمه عبدالله فره یار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- ویلبر،دونالد.(1365).معماری اسلامی ایران دردور ه ایلخانیان،ترجمه عبدالله فره یار، تهران: انتشارات علمی وفرهنگی.
- هیلن براند، رابرت.(1383).معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، تهران: انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری شهرداری تهران.
ب: نشریه و پایان نامه
- خلج، محمد رضا.(1382). پژوهشی در معماری آرامگاهی مذهبی شهر قزوین، پایان نامه کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشگاه تهران.
- خزائی، محمود.(1382). مجموعه مقالات اولین همایش اسلامی، چاپ اول، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- رجبی، سید صفر.(1374).«ساوه دو مسجد و یک مزار تاریخی»، فصلنامه مشکوه، شماره 46.
- رمضان نرگسی، رضا.(1358). «رابطه دین و دولت در دوره معاصر (صفویه و قاجاریه)»، فصلنامه پژوهش انقلاب اسلامی، سال دوم، شماره 6 و 7.
- زمرشیدی، حسین.(1391).«سیر تحول کاشی کاری در آثار معماری دوره صفویه تا امروز»، فصلنامه معماری ایرانی، شماره 2.
- کریمی، اعظم.(1385).«بررسی نقش های کاشی کاری مجموعه ی کاخ گلستان»، مجله رشد آموزش هنر، شماره 7.
- کیانی، فاطمه.(1390). «درآمدی بر هنر کاشی کاری ایران»، مجله ماه هنر، شماره 153.
- معروفی اقدم، اسماعیل و علی اصغر محمودی نسب.(1392). «معرفی مقبره امام زاده قاسم عجب شیر و مقایسه ی کاشی های آن با گنبد غفاریه»، مجموعه مقالات همایش باستان شناسی بیرجند.
- نوغانی، احمد.(1366).آثار تاریخی شهر فردوس، فصلنامه مشکوه، شماره 17.
- یوسفی آبکسری، سپنتا.(1379). بررسی بناهای عصر صفوی در کرج، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
ج: منابع لاتین
- Bakhtiar,A; Salami,S.(1391). Iran The Cradle of Civilization, Tehran: house of culture art.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}